نهایت خستگی
بعد از چند روز مریضی و شلوغی نکردن دیروز از صبح زود با من بیدار شدی و دوباره روز از نو... این عکس مربوط میشه به ساعت حدودا 4 عصر روز شنبه .اینقدر خسته بودیکه همونجا روی مبل خوابت برد. خوب مگه مجبوری اینقدر فضولی کنی طبق معمول جوراب داری گل پسر. اینم یک عکس دیگه از نهایت خستگی . تو این عکس ظرف پسته و بادام کنارته مشغول خوردن بودی ولی ظاهرا خواب غلبه کرده. ...
نویسنده :
عفت جون
8:08